نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





هی تو

از بیان احساسات پاکم هراسی ندارم

می نویسم هر آنچه را که در قلبم بارور شده است

نام تو را که تکرار می کنم قلبم به یکباره می لرزد

تو نمی دانی که چقدر دوستت دارم


[+] نوشته شده توسط bi nam در 20:51 | |







تنهایی

کارت پستال درخواستی طراحان


[+] نوشته شده توسط bi nam در 20:49 | |







وقت رفتنم

هیــــچکـی از رفــتن من غصـــه نخــــــورد

هیــچکــی با مــوندن مــن شـــاد نشـــد

وقــتی رفــتم کـــــــسی قــلبــش نگــرفـت

بــغض هــیــچ آدمـی فـــریــاد نــشد

وقــتی رفـــــــتم کــسی گــریش نگـــرفت

اشکــش کــسی نـریخــت پــشت ســـرم


[+] نوشته شده توسط bi nam در 20:46 | |







همیشه

هميشه با كسي درددل كن كه

دو چيز داشته باشه ...

يكي"درد" و يكي "دل" !

غير از اين باشه به تو ميخنده

                       

 

 


[+] نوشته شده توسط bi nam در 20:42 | |







از طرف بازدید کننده

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:
چرا مرا دوست داری …؟
چرا عاشقم هستی …؟
پسر گفت …:
نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …
دختر گفت …:
وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی .!.!.؟
پسر گفت… :
واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …
دختر گفت …:
اثبات.!.!.؟
نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …
شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…
اما تو نمی توانی این کار را بکنی …
پسر گفت …:
خوب …
من تو رو دوست دارم …
چون …
زیبا هستی…
چون…
صدای تو گیراست …
چون…
جذاب و دوست داشتنی هستی…
چون …
باملاحظه و بافکر هستی …
چون …
به من توجه و محبت می کنی …
تو را به خاطر لبخندت …
دوست دارم …
به خاطر تمامی حرکاتت…
دوست دارم …
دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …
چند روز بعد …
دختر تصادف کرد و به کما رفت…
پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت…
نامه بدین شرح بود …:
عزیز دلم …
تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم …
اکنون دیگر حرف نمی زنی …
پس نمی توانم دوستت داشته باشم …
دوستت دارم …
چون به من توجه و محبت می کنی …
چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی…
نمی توانم دوستت داشته باشم…
تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم …
آیا اکنون می توانی بخندی …؟
می توانی هیچ حرکتی بکنی …؟
پس دوستت ندارم …
اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد…
در زمان هایی مثل الان…
هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم…
آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دار…؟
نه هرگز…
و من هنوز دوستت دارم …


[+] نوشته شده توسط bi nam در 1:47 | |







برگرد

+دلم تورو و در کنارت بودنو میخواد...

 

برگرد...

 

برگرد...

 

برگرد...


[+] نوشته شده توسط bi nam در 1:46 | |







میخوامت



میخواهمتــــــــــــــــــــ…

ولــــی…

دوری…

خیلی خیلی دور

نه دستم به دستانـــــــت میرسد

نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ


[+] نوشته شده توسط bi nam در 23:38 | |







هر شب

هـر شــب از پُـشـت صـفـحـه ی کـوچـکِ

مــوبــایــلـم در آغــــوش مـی گـیـــرمـــت . . .

   و نـمـیـدانـی کـه چـه آرامـــشـی سـت

هـــمـیـــن آغــــــوش خـــــیــــــالـی ...!


[+] نوشته شده توسط bi nam در 23:36 | |







گردن بند

 

برایت گردن بندی از گریه خریدم...!

 

فراموش نكنی كه گریه هایم گردن توست...!


[+] نوشته شده توسط bi nam در 23:31 | |







قلبم شکسته

روی قـلــبــــــــــ♥ــــــــے نـوشـــتــه بـود :

شــکـســــتـــــنــــے اســــت مـواظـــــــب بـاشــــــــیـن
ولـــــــــــے
مـــن روـــے قــلــــــ♥ــــــبــم نـوشــــتـم :
شــکـســ ــــ ـــتـه اســــت , راحــــــــــــــت بـــاشــــیـن


[+] نوشته شده توسط bi nam در 23:28 | |







نمیترسم

 

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻧـمی ﺗﺮﺳﻢ

ﻧه ﺍﺯ ﭼﻮﺑــﺶ نه ﺍﺯ ﺩﺍﺭش

من ﺍﺯ ﭘﺎﯾﺎﻥ بی ﺩﯾـﺪﺍﺭ

می ﺗرسم


[+] نوشته شده توسط bi nam در 23:16 | |







تحمل


گاهی جلوی آیینه می ایستم ... خودم را در آن می بینم...
دست روی شانه هایش می گذارم...
و می گویم:چـــــــه تحملی دارد دلت..


[+] نوشته شده توسط bi nam در 23:15 | |







نماز عشق

 

 

دو رکعت گـــریهبرایِ خـــاطـره هـــایم . .

یک قنـــوت ســکوتــبرایِ یـــادت

. . دو سجـــده بی قـــراریبرایِ عشــقِ بربــــاد رفتــه . .

یک تشـهدبرایِ مــــرگِ دلـم


[+] نوشته شده توسط bi nam در 22:52 | |







اعتراف

هم من می دانم هم تو .
نه لازم است تو خودت را به ندانستن بزنی ،
نه من بلدم وانمود کنم که نمی دانم .
تنها مشکلمان این است که دیگران نباید بدانند .
دوست داشتن چقدر سخت است .
روشی بهتر از این سراغ ندارم .
همین که خیلی نگاهت نکنم یا اینکه بی خیال لبخندهای تو شوم .
راستش در این لحظه که من دوستت دارم ،
خطرناک ترین کار
اعتراف است .

         


[+] نوشته شده توسط bi nam در 22:49 | |







من یا تو؟

کدامیک از ما بدجنس تریم؟
من؟
که آرزوی کشیدن موهایت یکدم رهایم نمی کند؟
یا تو؟
که همیشه هوس کندن گوش هایم آزارت می دهد؟
بدجنس!!
کدامیک بچه تریم؟
من؟
که کودکانه بهانه چشمهایت را می گیرم؟
یا تو؟
که بچه گانه شعرم را خط خطی می کنی؟
کدامیک عاشق تریم؟
من؟
که ذره ذره وجودم چون شمع در حسرت نگاهت آب می شود؟
یا تو؟
که شعله نگاهت هردم شعله ور نگشته خاکسترم می کند؟
کدامیک بازیگوش تریم؟
من؟
که دلم بازیچه بازی موهایت در نسیم هر لحظه به
شوق بوییدن زلفت می تپد؟
یا تو؟
که با هر کرشمه ات بیچاره دلم را به بازی گرفته ای؟

کدامیک...؟

    


[+] نوشته شده توسط bi nam در 22:43 | |







بعضی وقتا

بعضی وقتا لازم نیست حرفی زده شه بین دو نفر...

همین که دستت رو آروم بگیره.....


یه فشار کوچیک بده.....

این یعنی من هستم تا آخرش.....

همین کافیه....!

      


[+] نوشته شده توسط bi nam در 22:40 | |







کاخ ارزو

دلتنگی هایم که یکی دوتا نیست...

بخواهی بشماری تا فردا طول می کشد.!

تو که می دانی فردای من و تو

چقدر دیر میاید.

اما دست از من و دلتنگی هایم برندار

میدانی با آنها چه کاخ آرزوها ساخته ام...؟!

    


[+] نوشته شده توسط bi nam در 22:36 | |







دوستت دارم

شب که مي رسد به خودم وعده مي دهم
که فردا صبح حتما به تو خواهم گفت
صبح که فرا مي رسد و نمي توانم بگويم
رسيدن شب را بهانه ميکنم
و باز شب مي رسد و صبحي ديگر
و من هيچ وقت نمي توانم حقيقت را به تو بگويم
بگذار ميان شب و روز باقي بماند که
چه قدر
دوست دارم......

 


[+] نوشته شده توسط bi nam در 22:33 | |







لامصب

یه چیزی هســت بـه اسم “بــغـل“…لامصـــب دوای هر دردیه ….


[+] نوشته شده توسط bi nam در 22:32 | |







تکرار

تکرار همه چیز تو دنیا خسته کننده است

 

 

اما تو مثل نفسی ، تکرارت تضمین زندگیست . . .


[+] نوشته شده توسط bi nam در 22:23 | |



صفحه قبل 1 ... 34 35 36 37 38 ... 64 صفحه بعد