نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





قاونو ناعادلانه

چــه قانــون ناعــادلانــه ای !

بــرای شــروع یــک رابطــه ,

هــر دو طــرف بایــد بخواهنــد

امــا

بــرای تمــام شدنــش ,

همیــن کــه یــک نفــر بخواهــد کافیســت


[+] نوشته شده توسط bi nam در 13:21 | |







دوراهی عشق

سخت ترین دو راهی عشق دو راهی بین فراموش کردن و انتظار است

گاهی کامل فراموش میکنی،

و بعد میبینی که باید منتظر میماندی.

و گاهی آنقدر منتظر میمانی ،

که میفهمی زودتر از اینها باید فراموش میکردی...


[+] نوشته شده توسط bi nam در 13:19 | |







بی اعتنا

 

 یادت هست دریک عصر پاییزی چه ها کردی؟

 

مرا تنهای تنها با دلی غمگین رها کردی؟!

 

گذشتی نرم نرمک از نگاهی مانده در باران

 


چرا با روح سرگردان من اینگونه تا کردی؟

 

تمام شعرهایم را برایت یک به یک خواندم

 

بگو دیوان شعرم را چرا ماتم سرا کردی؟

 

و گفتی زیر لب رفتم ، بمان با درد تنهایی....


ندانستی غمی شیرین برایم دست و پا کردی.

 

همین امشب دلم می میرد از احساس تنهایی

 

چه می داند کسی شاید به مرگم اعتنا کردی؟!!!


[+] نوشته شده توسط bi nam در 13:19 | |







حکایت من

حکایت من حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقی نداشت...

دلباخته سفر بود اما همسفر نداشت...

حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجحه نزد...

زخم داشت اما ننالید...گریه کرد اما اشک نریخت...

حکایت من حکایت کسی بود که پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنود...


[+] نوشته شده توسط bi nam در 13:16 | |







میان این همه نامردی

شاید میان این همه نامردی باید شیطان را بستاییم که دروغ نگفت...

جهنم را به جان خرید ولی تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد.

درد دارد ... کسی تنهایت بگذارد که به جرم با او بودن همه تنهایت گذاشته اند


[+] نوشته شده توسط bi nam در 13:12 | |







ج.ابمو بده

 

 

 هنوز هم

 
 مثل انشاهای دوران دبستان 
 
با نتیجه گیری 
 
مشکل اساسی دارم !.!
 

[+] نوشته شده توسط bi nam در 11:2 | |







چه کسی رو دوست داری بغل کنی؟

ضد دختر ضد پسر


[+] نوشته شده توسط bi nam در 10:58 | |







تنها

 

 


[+] نوشته شده توسط bi nam در 10:58 | |







نگاه اول

 هر صدا و هر سکوتی،اونو یاد من میاره

میشکنه بغض ترانه،غم رو گونه هام میباره

از همون نگاه اول،آرزوی آخرم شد

حس خوب داشتن اون،عاشقونه باورم شد

دلمو از قلم انداخت،اونکه صاحب دلم بود

منو دوس داشت ولی انگار،اندازش یه ذره کم بود

از همون نگاه اول،آرزوی آخرم شد

حس خوب داشتن اون،عاشقونه باورم شد


برچسب‌ها: مانیا دوست دارم,
[ جمعه 19 مهر 1392
] [ 14:57 ] [ علیرضا ]

نیستی حالم خرابه تو رو با یکی دیگه دیدم
داغون شدم مردم ولی باز تو رو بخشیدم
نیستی دلشوره دارم می بینم تو رو تو چشماش
این تقدیر بی رحمه با قلبم عشق من برو نذار تنهاش
نیستی حال من خرابه نیستی دستام سرد سرد
چشمام تو رو با اون دید و دلم باور نکرد
نیستی و هوای این گریه داره بغضمو می شکنه
من مردم و دستای تو قاتل منه

رفتی از این آغوش چه راحت
و باز منم چه تنها و خاموش چراغم
چه بی اعتنا رفتی هه
نفهمیدم حس من واست یه تفریحه
تو که می دونستی وجود تو ترک درداس
تو می دونستی نبود تو مرگ فرداس !؟
ولی آروم آروم زیر بارون داغون
قدم می زنم و توام شادی با اون یارو
سراپا گوش بودم وقتی که تو داشتی حرفی
حالا که بهت نیاز دارم گذاشتی رفتی !؟


باشه منم می ذارم رگ این گردن
که رفتم و دیگه پیشت بر نمی گردم
ولی روزی رو می بینم که یارت سیره
از تو با یکی دیگه از کنارت میره
به هر دستی که بدی می گیری از همون دست
این نفرین من نیست بازی زمونست
اون می خواد که دل تو با حرفاش خواب شه
صبر کن بذا یکمی یخهاش آب شه !
وقتی می فهمی چه کسی پشت و رو بنده
که به احساست بزنه یه مشت کوبنده

نیستی حال من خرابه نیستی دستام سرد سرد
چشمام تو رو با اون دید و دلم باور نکرد
نیستی و هوای این گریه داره بغضمو می شکنه
من مردم و دستای تو قاتل منه

چقد باهات حرف دارم من چقد خرابم
کاش لااقل بودی می دادی یه خط جوابم
تو که هی می گفتی تا ته خط باهام هستی
چرا رفتی و با درد دست و پاهامو بستی !؟
چرا!؟ ها!؟ به خدا تا به من حرفی
نزنی نمیرم تو چرا واقعا رفتی !؟
لااقل یه چیزی بگو بگو دوسِت نداشتم
بگو از خدام بود که تو شب و روزت نباشم
بعنی قصدت از اول این بود که با من نمونی !؟
حرف بزن تو که انقدر نامرد نبودی
چی میگم اون دیگه نیست پیشم
چشم تو این امتحانم بیست میشم
ولی چرا از سنگه قلبا در این شهر تاریک !؟
اسیر کابوسم تو یلداترین شب تاریخ
کابوسی که نفسو تو سینه حبس می کنه
و می بینم یکی دیگه تنتو لمس می کنه
داره تنم می لرزه
واسه ادامه ی خوابم حتی قلم می ترسه
ختم کلام رفتی از این آغوش چه راحت
و باز منم تنها و خاموش چراغم

نیستی حال من خرابه نیستی دستام سرد سرد
چشمام تو رو با اون دید و دلم باور نکرد
نیستی و هوای این گریه داره بغضمو می شکنه

من مردم و دستای تو قاتل منه


[+] نوشته شده توسط bi nam در 10:56 | |







گر باش

آری از پشت کوه آمده ام...

چه می دانستم این ور کوه باید برای ثروت، حرام خورد؟!

برای عشق خیانت کرد

برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد

برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند

وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم.... می گویند: از پشت کوه آمده!

ترجیح می دهم به پشت کوه برگردم و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن 

گوسفندان از دست گرگ ها باشد، تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ


[+] نوشته شده توسط bi nam در 14:59 | |







بی تو بودن

 

بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم

بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه

بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد


[+] نوشته شده توسط bi nam در 14:57 | |







پاسخ گو نمیباشد

 

عکسشو تو گوشیت هی نگاه کنی واسه بار هزارم…


انگار تا حالا ندیدیش ، بوسش کنی محکم مث دیوونه ها ، بگی خو آخه دلم همیشه یه ذره


میشه براش ، بغض کنی و اشکات بریزه…


شمارشو با ذوق بگیری شاید اینبار جوابتو داد… شاید با مهربونی بگه جونم…


شاید… شاید… شاید…


همین شاید گفتنات... باز هم همین صدای مسخره تو گوشت می پیچه… مشترک مورد نظر


 

 

پاسخگو نمی باشد ، لطفا مجددا بمیرید…

[+] نوشته شده توسط bi nam در 14:55 | |







دوکلمه بیا و برگرد

یادم می آید گفته بودی ساده و کوتاه نویسی را دوست داری

 


تقدیم به تو …

 


ساده و کوتاه تنها همین ۲ کلمه : برگرد ، غمگینم …


[+] نوشته شده توسط bi nam در 14:54 | |







به سلامتی2

 

 

 

 

به سلامتی تمام دردهایم.....که هیچوقت تنهام نمیذارن

 

 



به سلامتی زانوهایم که این روزها خیلی بغلشون میکنم..........

 



به سلامتی اشک هایم که اینروزها جای باران برایم میبارند............

 



به سلامتی معده ام که روزی یه مشت قرص هضم میکنه..............

 



به سلامتی خودم که هرکی از راه می رسه زخمی میزنه ....

 



منم اصلا به روش نمیارم...................


[+] نوشته شده توسط bi nam در 14:53 | |







ارامو قرار

 

 

 

 

دلم امشب عجیب گرفت ...

 

 

امشب که نه

.

 

چند شبی است گرفته است

 

.

تو بگو با دل گرفته ام چه کنم ؟؟

 

.

آرام نمی شود ... آرام نیست ...

.

 

قرار ندارد

 

.

بیا ....

 

.

می آیی؟؟


[+] نوشته شده توسط bi nam در 14:52 | |







عشقت موقع خواب

 

 

چه حسه خوبیه…..

 


شبا موقع خواب عشقت سرشو بذاره رو دستای مردونت…..با موهاش بازی کنی….

 


چشماشو ببوسی…..اروم اروم تو بغلت خوابش بگیره….ولی تو هنوز بیداری…

 


دوست داری فقط نگاش کنی….همینطوری که داری نگاهش میکنی….اشکات سرازیر بشه….تو دلت پیش خودت بگی….

 


نباشی ….میمیرم…..


[+] نوشته شده توسط bi nam در 14:51 | |







وقتی تو با منی

 

 

وقـتی تــــــو بـا مـنی ...

 

 

تـرافیـــک میتــونه زیبــاترین مکــــــث عالـم باشــه


[+] نوشته شده توسط bi nam در 14:49 | |







رفتنت

ط......

 

 

فقط رفت بدون کلامی که بوی اشک دهد …

 

 

فقط رفت بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد …

 


فقط رفت … فقط رفت و من شنیدم که توی دلش گفت : راحت شدم …


[+] نوشته شده توسط bi nam در 14:48 | |







چرا

 

 

چرا غمگینی ؟ : عاشق شدم



آیا عشق شیرین است ؟ : بله شیرین تر از زندگی

 


چرا تنهایی ؟ : ویژگی عاشق هاست

 


لذت تنهایی چیست ؟ : فکر به او و خاطرات او

 


چرا می روی ؟ : برای اینکه او رفت

 


دلت کجاست ؟ : پیش او

 


قلبت کجاست ؟ : او برده

 


پس حتما بی رحم بوده  نه ؟ : نه اصلا

 


چرا ؟ : چون باز هم او را میپرستم . .


[+] نوشته شده توسط bi nam در 14:48 | |







نبار لعنتی

 

 

نبـــــــــار بــــــــــــــــــــــــــــــاران . . .

 

 

 لعنــــــــــتــــــــــــی نبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــار. . .

 

 

 امشب با دیگـــــــــــــری بیــــرون است . . .

 

 

 ســـَــــــــرمـــــــــــــــــــــــــا میخورد ! ! !


[+] نوشته شده توسط bi nam در 14:48 | |



صفحه قبل 1 ... 51 52 53 54 55 ... 64 صفحه بعد