باختم مادر...
اين بار نه در بازي باكودكان كوچه در زندگي باختم مادر
عشقم رفت...چادرسفيد سرنمازت راسركن وسرسجاده بشين
تو براي خشبختيش دعا كن.....
ومن باز بچه ميشوم وبعد از باخت درپناه چادرت ميگريم
نظرات شما عزیزان:
عاشقه دلسوخته 
ساعت8:42---18 اسفند 1392
هر روز به هنگام سحر
سنجاقک، خسته و بی خواب،
در باغ تنهایــی اش سرگردان،
تو را می جویــد.
او تشنه ی شبنم نشسته بر تن درخت است.
فراموش نکنی،
عمر کوتاهش به این همه انتظار قــد نمی دهد.
عاشق دلسوخته 
ساعت8:41---18 اسفند 1392
روی خاک وجودم
نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن
میگذره اما به سختی
میدونی چرا ستاره ها به هم چشمک میزنن ؟
میخوان به ما بفمونن تو سکوت و فاصله هم میشه گفت
دوست دارم . .
|