عجب داغِ تنم بی تو، میگن تب دارم انگاری
همین دیشب، پزشکم گفت: زیادی استرس داری
یقین دارم تو می دونی ، چه حالی دارم این روزها
مثه امروزی که بی تو ، مبدل میشه به فردا
گلوم دردِ بدی داره ، دارم انگار خفه میشم
تو هم نیستی که تو این حال ، بشینی لحظه ای پیشم
بدور از چشم تو چشمام ، مرتب خیسه بارونه
چقدر خستم از این روزها از این تقدیر وارونه
دلم میخواست می فهمیدم که مثل من تو دلتنگی؟!
مثه من خسته و تنها، تو هم داغون از این جنگی؟!
بمیرم من، چرا پاهات ، مثه من داره میلرزه
میگی لعنت به این دنیا ، که یک ارزن نمی ارزه
همه درد و بلای تو ، برای من ، گلِ نازم
نگو دیگه دارم بی تو ، همه دنیامو می بازم
آره مجبور بودیم ما ، بزار دنیا خوشش باشه
همین دنیا که هرلحظه ، داره عشقی رو می پاشه
اگرچه حالِ من خوش نیست ، مثه جون کندنِ اما
دلو خوش کرده ام با این ، که تو سهمِ منی تنها
داری میری ، دارم میرم ، داریم دق می کنیم با هم
دیگه حتی نمیشه زد ، دل خون رو به دریا هم
من امشب تشنه مرگم ، نمی خوام صبحِ فردا شه
دیگه هیچ کس نمیتونه ، مثه تو ، تو دلم جاشه
نظرات شما عزیزان:
|