
حالا من موندم و… حالا من موندم و یه آسمون بی ستاره و یه حسرت همیشگی… منو ببخش خیلی وقته ندیدمت خیلی وقته چشام بی تابی میکنن . نازنینم …. نمیدونم از من چی دیدی که حتی توی خوابهام هم نمیبینمت . نمیدونم راز عشقمونو واسه کی تعریف کردی که این طور تو کارمون گره انداخت و ما رو از هم جدا کرد .. یادته … یادته شبا رو پشت بوم بی خیال با هم ستارهها رو میشمردیم . تو میگفتی من به قدر همه ی این ستارهها خاطر خواه دارم . من نگاه کردم به آسمون و گفتم ببین یه ستاره ی پر نور اونوره اون کدوم یکی ازعاشقاته ؟ تو به من نگاه کردی و خندیدی …. نمیدونم شبا تو آسمون رویاهات هنوز اون ستاره پر نور رو میبینی …. یا ….. حالا من موندم و یه آسمون بی ستاره و یه حسرت همیشگی …
نظرات شما عزیزان:
|